زیباترین غروب: غروب عاشقان
زیباترین سنگ: دل یار
زیباترین مایع: اشک
زیباترین ناله: آه
زیباترین دف: قلب تو
زیباترین کلام :دوستت دارم . . .
ستت دارم به اندازه ی پلک هایی که در زمان خیال پردازی هایم
زدم و چه بسیار خیالاتی که در ذهن پروراندم . . .
.
.
.
این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت،
نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو !
« دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس !
« دوستت دارم » را با من بسیار بگو !
.
.
واژه ی دوستت دارم برای عظمت و شکوه قلب مهربانت
چقدر بی رنگ است وقتی تو سرچشمه ی تمام خوبی ها هستی . . .
.
.
.
گفتی ” دوستت دارم ” حسودی ام شد !
حتی زیبا ترین دروغ سیزده را هم تو گفتی !
.
.
.
نه نرو ، صبر کن ، قرارمان این نبود ، باید سکه بیاندازیم
اگر شیر آمد تردید نکن که دوستت دارم
اگر خط آمد مطمئن باش که دوستت دارم
صبر کن سکه بیاندازیم ، اگر دوستت نداشتم آن وقت برو . . .
.
پشت چراغ قرمز یه دختره دستش تو دماغش بود
بهش گفتم : خانوم تو اون یکیه !
گفت : اگه خوش شانس باشی تو همینم پیدا میشه !
بدی آدم نمک نشناس اینه که
وقتی یاد کارایی که براش کردی میوفتی به خودت بیشتر فش میدی تا اون :|
توی آسانسور بودم یه دختری هم سوار شد
اول ساکت بود بعد گفت : چطوری ؟
گفتم : الحمدلله
یه نگاهی به من کرد ، هندزفری شو جابجا کرد !
معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!
هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم :
الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله …
پر است خلوتم از یاد عاشقانه او
گرفته باز دل کوچکم بهانه او
نسیم رهگذر این بار هم نیاورده
به دست قاصدکی نامه یا نشانه او
.
.
.
در دل آتش نشستن کار آسانی نبود
راه را بر اشک بستن کار آسانی نبود
با غروری هم قد و بالای بام و آسمان
بارها در خود شکستن کار آسانی نبود
.
.
.
قایق کاغذی رو آب داره میره
من نگاش میکنم و گریم میگیره
قایق کاغذی میره و میدونم که
برای گریه کردن دیگه دیره
.
. مادر:پسرم من دارم میرم خرید یه وقت به کبریت دست نزنیا! پسر:نه مامان جون من خودم فندک دارم.
غضنفر با حیف نون شطرنج بازی میکنن.شاه دق میکنه!!
.
به مرده میگن چرا زنتو با چاقو کشتی؟
میگه:والا وضع مالیمون خوب نبود که تفنگ بخرم.
حیف نون پری دریایی می بینه میگه:وای تو چقدر خوشکلی.زن من میشی؟
پری میگه:من که آدم نیستم.
حیف نون میگه:فکر کردی من هستم؟
غضنفر میره کربلا بهش میگن سر قبر مختار هم رفتی ؟ کجا بود ؟!
میگه آره ، قطعه هنرمندا !
جارو دستم بود داشتم میرفتم اتاقمو جارو بزنم ... عمه ام دید گفت داری میری جارو بزنی؟
پـــ ن پـــ زنگ زدم بچه ها بیان قسمت ده هری پاتر رو بسازیم!
رفتم جلسه ثبت نام 1ساعت وایسادم.یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟ پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم..
شب اول قبر دوتــا ملک میان بالاسرم...ازشون میپرسم:شماها نکیر و منکرین؟ میگن: پـَـَـ نــه پـَـَـــ پت و متیم
رفتم دارو خونه میگم اقا فلان قرصو داری؟؟؟؟؟
میگه بله داریم میخواید؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ اومدم بگم خوش به حالتون اخه ما نداریم!!!!